solitude

کجایی ... ؟!


یک کلمه نیست ؛


خیلی معنی داره گاهی ....


کجایی یعنی :


چرا سراغم نمی یای !؟

نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:31 توسط Mohammad| |

 

خنده ام میگیرد...

وقتی پس از مدت ها بی خبری...

بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی:

"دلم برایت تنگ است ......."

یا مرا به بازی گرفته ای...

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی...

دلتنگی ارزانی خودت...

من دگر دلم را به خدا سپرده ام.......!

نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:22 توسط Mohammad| |

کیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست

 ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 18:46 توسط Mohammad| |

اون رفت خیلی راحت تر از اونی که فکرشو می کردم

یادم می یاد یه روز بهم گفت بدون من می میره

اما حالا...

کو؟ کجاست؟

کو اونی که می گفت بدون من می میره؟

می دونی چیه؟

دلم واسه خودم خیلی می سوزه وقتی یادم می یاد چه جوری حاضر بودم

زندگیموبهش بدم.

حتی قطره های اشکمو ندید

همون اشکایی که هر موقع از چشمام جاری می شد می گفت:وقتی گریه می

کنی و این اشکا روگونه هات می لغزه انگار آسمون رو سرم خراب می شه اما

چه آسون از کنار قطره قطره ی اشکام

گذشت و هیچ اعتنایی نکرد.

منم همه ی اشکامو تو یه تنگ بلور جمع کردم یه گل شقایقم پر پر کردم و ریختم

روش آخه می گن اینجوری مسافرت خیلی زودتر بر می گرده . شاید این جوری

باشه گرچه تا حالا این اتفاق نیفتاده.

ولی حیفه اشکام آخه خودم اونو تو اشکام دیدم و می دونم اگه از چشمام بیفته

دیگه نمی بینمش.

پس اشکامو پیش خودم نگه می دارم تا اگه شاید یه روزی برگشت اون تنگ

بلورو نشونش بدم و بگم:

بی انصاف ببین دونه به دونه ی این اشکا رو واسه تو ریختم

واسه تویی که به قول خودت تحمل دیدن حتی یه قطرشو نداشتی

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 18:42 توسط Mohammad| |

می خوام به سردی شب هام بخندم . . .

می خوام به پوچی فردام بخندم . . .

وقتی می بینمت با دیگرونی . . .

تو اوج گریه هام می خوام بخندم . . .

می خوام داد بزنم تنهای تنهام . . .

می خوام وقتی میگم تنهام بخندم . .

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 18:40 توسط Mohammad| |

عشق مثل آب میمونه...

که میتونی توی دستت قایمش کنی...

آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست..

.قطره قطره چکیده بی آنکه بفهمی...

اما دستت پر از خاطه است

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 18:34 توسط Mohammad| |

هرگاه عاشقانه کسی را دوست داری...

 گرگی به نام تقدیر آن را از تو می گیرد ....

 

 گاه می خواهی به او فکر کنی.........

  چیزی بنام زندگی گریبانت را می گیرد....

 

   و هر گاه می خواهی بایادش عمرت را سپری کنی...

 

 مرگ جانت را میگیرد...

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:41 توسط Mohammad| |

دنیا چیست؟

 سرزمینی پر از درد وغم وبی وفایی پر از بی وفایی

پر از تنهایی

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:36 توسط Mohammad| |

 

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را

اینگونه به خاک ره میفکن ما را

 ما در تو به چشم دوستی می بینیم

ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

 



 

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:20 توسط Mohammad| |

من همه ی قصه هام قصه ی توست

 اگه غمگینه اونم از غصه ی توست

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:14 توسط Mohammad| |

چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم

آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی

چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست

لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او

چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت

دلت کجاست ؟ : پیش او

قلبت کجاست ؟ : او برده

پس حتما بی رحم بوده  نه ؟ : نه اصلا

چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . . .

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:10 توسط Mohammad| |


تو را هر لحظه به خاطر می آورم

بی هیچ بهانه ای

شاید دوست داشتن همین باشد...
 

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:9 توسط Mohammad| |


برای عشق گریه کن،

اماکسی رابه خاطرعشق به گریه کردن ننداز!!

باعشق بازی کن،

اماهرگزکسی را با عشق بازی نده!!

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:3 توسط Mohammad| |

خوشبختی من پیدا کردن

 "تو"

از میان این همه ضمیر بود

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 3:24 توسط Mohammad| |

وقت رفتن مرا به خدا نسپارد..نمیدانم خدا را فراموش کرده بود یا مرا ؟

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:49 توسط Mohammad| |

 

 

✗گاهی خیال میکنم

روی دست خدا مانده ام

خسته اش کرده ام

خودش هم نمی داند

با من چه کند؟

.........

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:17 توسط Mohammad| |

 

شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!



چرا که در تاریکـــ ـی چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!



هر لحظــــــــ ـه این امیـــــ ـد در درونــــــ ــم ریشه می زند . .


که آمده ای . .


ولی من ندیده ام !!! . . . √ √

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:16 توسط Mohammad| |

آدمـــــها... مثـــل مـــوبـــایل ها low battery نــــدارند اکثــــرا بـــدون اخـــطار قبلـــی... و
خـــــیلی نــــــاگـــــهــانی ... تـــمـــام میـــشـــونـــــد ....!!!

 

نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:12 توسط Mohammad| |

دلم واسه اون روزایی تنگ شده که

کسی رو دوست نداشتم

چه خوب بود اون بیخیالی ها!!!!

نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,ساعت 14:1 توسط Mohammad| |

مگه قلب من بت بود..!!!


که خدا تو را …



برای شکستنش فرستاد….؟؟؟



چرا؟؟؟!!!

عکس
نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:58 توسط Mohammad| |

خداوندا .! پناهش باش ،یارش باش


جهان تاریکی محض است


" میترسم "


کنارش باش ...

نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:57 توسط Mohammad| |

این قاعده ی بازی است....

اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری ...

باختنت حتمی است !!

نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:51 توسط Mohammad| |

من به آمار زمین مشکوکم تو چطــــــــــور؟

اگر این سطح پر از آدمهاســـــــــــــــــــــت

پس چرا این همه دلها تنهاســـــــــــــــت؟

بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست

چه کسی تنهانیست؟ همه از هم دورند

همه در جمع ولی تنهاینـــــــــــــــــــــــــــــد

من که در تردیدم تو چطور؟

نکند هیچکسی اینجا نیســـــــــــــــــــــــــت

گفته بود آن شاعر :

هر که خود تربیت خود نکند حیوان است

آدم آنست که او را پدر ومادر نیســـــــــت

من به آمار،به این جمــــــــــــــــــــــــــــع

و به این سطح که گویند پر از آدمهاست

مشکوکم

نکند هیچکسی اینجا نیســــــــــــــــــــت

من به آمار زمین مشکوکــــــــــــــــــــم

چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟

من که می گویم نیست

گر که هست دلش از کثرت غم فرســـــــوده ست

یا که رنجور و غریــــــــــــــــب

خسته ومانده ودر مانده براه

پای در بند و اســـــــــــــــــــیر

سرنگون مانده به چــــــــــاه

خسته وچشــــــــــــم به راه

تا که یک آدم از آنچا برسد

همه آن جا هستــــــــــند

هیچکس آن جا نیست

وای از تنـــــــــــــــــــــــــها یی

همه آن جا هستـــــــــــــــند

هیج کس آنجا نیســـــــت

هیچکس با او نیســـــــــت

هیچکس هیچکـــــــــــــس

من به آمار زمین مشکوکم

من به آمار زمین مشکوک

چه عجب چیزی گفت

چه شکر حرفی زد

گفت:من تنهایم

هیچکس اینجا نیست

گفت:اگر اشک به دادم نرسد می شکنم

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم

بر لب کلبه ی محصور وجود

من در این خلوت خاموش سکوت

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم

اگر از هجر تو آهی نکشم

اندر این تنهایی

به خدا می شکنم به خدا می شکنم

من به آمار زمین شک دارم

چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟

نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,ساعت 3:50 توسط Mohammad| |

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته  

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است


فردا به چشم اما امشب دلم گرفته

نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,ساعت 3:40 توسط Mohammad| |

حالم را برسیدند

گغتم: روبه راهم

اما

هیچکس نفهمید که روبه کدام راهم.

نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:24 توسط Mohammad| |

دوستی مثل ادم برفی میمونه٬ درست کردنش راحت٬اما نگه داشتنش سخت...

نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:13 توسط Mohammad| |

دلمپراست؟؟؟؟

پرپرپر...

انقدر که گاهی اضافه اش از چشمانم می چکد!!!!!!

 

نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت 23:13 توسط Mohammad| |

وقتی که دیگر نبود


من به بودنش نیازمند شدم.


وقتی که دیگر رفت


من به انتظار آمدنش نشستم.


وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد


من او را دوست داشتم.


وقتی او تمام کرد


من شروع کردم.


وقتی او تمام شد


من آغاز شدم.


و چه سخت است.


تنها متولد شدن


مثل تنها زندگی کردن است،


مثل تنها مردن !

 

نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:53 توسط Mohammad| |

چرا غم ها نمی دانند؟


که من غمگین ترین غمگین شهرم


بیا ای دوست بامن باش


که من تنهاترین تنهای این شهرم

 

نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:52 توسط Mohammad| |

ارزو دارم شبی عاشق شوی


ارزو دارم بفهمی درد را


تلخی برخورد های سرد را


می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی


می رسد روزی که مرگ عاشق را باور کنی


می رسد روزی روزی که شب هادر کنار عکس من


نامه های کهنه ام را مو به مو از برکنی

 

نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:57 توسط Mohammad| |

نوشته شده در جمعه 6 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:17 توسط Mohammad| |

چقدر سخته؟؟


توخیالت ساعتها باهاش حرف بزنی


اما


وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی....

نوشته شده در جمعه 6 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:8 توسط Mohammad| |

دوست خوب داشتن

                           بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر

                                                                    از با هر کس بودن است

نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,ساعت 23:34 توسط Mohammad| |

خدایا


هرکس به یادم هست به یادش باش


اگر کنارم نیست، کنارش باش


اگر تنهاست پناهش باش


و اگر غم دارد غمخوارش باش



 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 20:47 توسط Mohammad| |

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان با دگران وای به حال دگران

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 20:42 توسط Mohammad| |

چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم

آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی

چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست

لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او

چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت

دلت کجاست ؟ : پیش او

قلبت کجاست ؟ : او برده

پس حتما بی رحم بوده  نه ؟ : نه اصلا

چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . . .

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 20:37 توسط Mohammad| |

سری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:17 توسط Mohammad| |

تو دل منو شکستی ولی من دل تو رو نمی شکنم

چون یک دل شکسته بهتر از دو دل شکسته است . . .

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:11 توسط Mohammad| |

میدونی ادما بین الف تا ی قرار دارند.


بعضی ها مثل"ب" برات میمیرند


مثل"د"دوست دارند


مثل"ع"عاشقت میشوند


مثل"م"منتظرت میمونند


تا یک روز مثل"ی"یارت بشن

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:48 توسط Mohammad| |

هوا گرفته بود


باران میبارید...


کودکی اهسته گفت:خدایا گریه نکن درست میشه



 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:33 توسط Mohammad| |


Power By: LoxBlog.Com